یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می خوند که یهو زنش با ماهی تابه می کوبه تو سرش.
مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه . زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود! بازم خانم ها زود قضاوت میکنن ؟؟!!
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...
.
نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند .
.
سه روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا می کرده که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگ دوباره می کوبه تو سرش !
بیچاره مرده وقتی به خودش میاد می پرسه: چرا منو زدی؟
خدا منتظر است...
امروز صبح وقتی از خواب برخاستی، تو را تماشا کردم و امید داشتم که با من حرف بزنی. فقط چند کلمه و یا از من به خاطر اتفاق خوبی که دیروز در زندگی تو افتاد، تشکر کنی. اما تو سرگرم پوشیدن لباس بودی.
هنگامی که میخواستی از خانه بیرون بروی، میدانستم که میتوانی چند دقیقهای توقف کنی و به من سلام کنی، اما تو خیلی سرگرم بودی. زمانی که پانزده دقیقه بیهوده بر روی صندلی نشسته بودی و پاهایت را تکان میدادی، فکر میکردم که میخواهی با من سخن بگویی، اما تو به سوی تلفن دویدی و با یکی از دوستانت تماس گرفتی تا از چیزهای بیاهمیت بگویی. من با صبر و شکیبایی در تمام مدت روز تو را نگاه میکردم ولی تو آنقدر مشغول بودی که هیچچیز به من نگفتی.
موقع خوردن نهار متوجه شدی که چند نفر از دوستانت قبل از غذا کمی با من حرف میزنند، اما تو چنین کاری نکردی. باز هم زمان باقی است و امیدوارم که تو سرانجام با من حرف بزنی. به خانه رفتی و به نظر میرسید که کارهای زیادی برا ی انجام دادن داری، بعد از انجام چند کار، تلویزیون را روشن کردی و وقت زیادی را در برابر آن سپری کردی. من باز هم با شکیبایی منتظر ماندم تا بعد از تماشای تلویزیون و خوردن غذا با من حرف بزنی. هنگام خوابیدن گمان کردم که خیلی خستهای. بعد از گفتن شببهخیر به خانواده، سریعاً به سوی رختخواب رفتی و خوابیدی. مهم نیست. شاید نمیدانستی که من همیشه با تو هستم.
من بیش از آنچه تو بدانی، صبر پیشه کردم، من حتی میخواستم به تو بیاموزم که چگونه با دیگران صبور و شکیبا باشی.
من به تو عشق میورزم و هر روز منتظرم تا با من حرف بزنی.
چقدر مکالمهی یکطرفه و یکجانبه، سخت است!
بسیار خوب، تو یک بار دیگر از خواب برخاستی و من نیز یکبار دیگر فقط به خاطر عشقی که به تو دارم، منتظر خواهم ماند. به این امید که امروز کمی از وقتت را به من اختصاص دهی. روز خوبی داشته باشی.
«دوست تو ، خدا»
ترانه : مريم اسدی ، آهنگ : ميلاد باران ، تنظيم : ميلاد هاشمی

کیفیت و فرمت : MP3 - 320
Milad Beyk - Be Gamoonam
محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگریست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمیده !
عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده میشود.
بیمه عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.
شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.
سریال: فیلمیست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوههای دزدی را به شما آموزش میدهد.
تلفن همراه: وسیلهای سهکاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا عکس گرفتن است.
ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.
گرانی: کلمهیی است زادهی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!
آثار باستانی: خرابههایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفتهاند.
خودپرداز: دستگاهیست که همیشهی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.
اداره: محلی که شما بعد از تنشها و جدلهای منزل در آنجا استراحت میکنید.
مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانستهاند او را دستگیر کنند.
تورم: عددی بیخود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!
گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.
تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.
مترو: سونای بخار متحرک!
شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربیگری مایلیکهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.
دانشجو: دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.
بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیتترین فحشهای باناموسی و بدون آن!
رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار میروید خیلی زود میآید و زمانی که شما زود به اداره میروید یا دیر میآید و یا مرخصی است.
شهرداری: گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژههای نیمهتمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.
از پذیرفتن خانمهای بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همهجا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیهی مردم.
سطل آشغال: وسیلهییست موجود در خیابانها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.
مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق میکند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"
حراج: اصطلاحیست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج میکنند.
و غیره (و ...): نشانهای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور میکنید، میدانید.
ترانه و ملودی : هادی مظفری ، تنظیم : محمد فتاحی
این آهنگ به زبان انگلیسی می باشد

MP3 - 320
Ramin Bibak ft.Hadi Mozafari - Resurrection Day
علیرضا شکوهی فر قرارگرفته شده و تاکنون درکشورهای سوئد و مجارستان پخش شده
است
گفتم : خدایا از همه دلگیرم
گفت : حتی از من ؟
گفتم : خدایا دلم را ربودند
گفت : پیش از من ؟
گفتم : خدایا چقدر تو دوری؟
گفت : تو یا من ؟
گفتم : خدایا تنهاترینم!
گفت : پس من ؟
گفتم : خدایا کمک خواستم.
گفت : از غیر من ؟
گفتم : خدایا دوستت دارم!
گفت : بیش از من ؟
گفتم : خدایا اینقدر نگو من
گفت : من توام ، تو من
پس با خود گفتم :
از خيلي ها دلگيرم اما نه از خداي خودم
اوني كه دلمو ربوده خود خداست ، بقيه اداشو در ميارن
نزديكترين به منه ، اما بقيه فقط حضورشون نزديكه ، نه دلشون
تا اونو دارم تنها نيستم ، چون يار بي همتاي تمام تنهاييهام و دلتنگيامه
غير اون كسي نمي تونه كمكم كنه ،
بقيه يا منت ميذارن يا توقع ... دارن
دوستش دارم ،
اما اون بي نهايت دوستم داره و تو عمل ثابت ميكنه ،
نه مثل بقيه كه فقط حرف ميزنن
بعد يادم اومد كه ما آدما جانشين اون روي زمينيم ولي نميدونم چرا بجاي اينكه دلي رو بدست بياريم ، اونو ميشكنيم يا اينكه دركنارهميم ، ولي انگاري كه نيستيم يا كمكي نميكنيم و اگه بكنيم خيلي منت ميذاريم و يا ...
تنظیم کننده: علی عبدالمالکی
![[تصویر: Ali-Abdolmaleki2012.jpg]](http://www.dsn.bia2music139.com/1390/11%20Bahman/5323/Ali-Abdolmaleki2012.jpg)
![[تصویر: 320.gif]](http://dsn.bia2music139.com/Bia2Music/Post/320.gif)
میـ ـدونم مـ ـ ـنو نمیخـ ـوای نمیخـ ـوای پیشـ ـ ـم نمیـای
☼ میـ ـدونم چشـ ـماتو بستی زدی عـهـ ـدتو شکـ ـستـ ـی
☼ یــــ ـاد وقتـ ـی بـ ـد نبـ ـودی واسه خـ ـوبـ ـی سـد نبودی
☼ یـــ ـاد بـــــ ـارون و تـ ـن تـ ـو درد دلـ ـهـ ـای مـــ ـن و تـــ ـو
☼ لحـ ـظه هــای بـ ـا تـ و بودن گـ ـریـ ـ ـه بـ ـا تـ ـ ـو نـ ـبـودن
☼ مـ ـا اون نـ ـم نـ ـم بـ ـ ـارون یـ ـاد گــلـ ـهـ ـای تـ ـو گلـدون
☼ یـــــ ـاد اون غـ ـم قـ ـدیمـی یـ ـاد اون یـ ـار صمیمـــــــ ــی
☼ وقـ ـتی گفـ ـتی مهـ ـربـونم هـ ـمـ ـه بــ ـ ـ لات بــه جـونم
☼ وقـ ـتی گفـ ـتی منـ ـو داری دیـ ـگه هیـ ـچ غمــ ـی نـداری
☼ تــــــ ـازه آخـ ـرش کـه رفتی رفـ ـتنی کـ ـه بـ ـر نگـ ـشتـی
☼ ○ مـ ـنو بی کس جا گذاشتی تـ ـ ـو قفـ ـس تنهــا گذاشتی ○
☼ <«----------------------------- -----------------------------»>
☼ ○ غـ ـ ـم تــو در بـ ـه درم کـرد عشـ ـق تو خـ ـاکسـ ـترم کرد ○
☼ ولـی هیـ ـچ وقتـ ـی ندیدی گریـ ـه هـ ـامـ ـو نـ ـشنـ ـیدی
☼ تـ ـو نـ ـدیـدی حـ ـال مـ ـارو حـ ـ ـال عـ ـاشـ ـــــقـ ـای زارو
☼ آخــرش قصـ ـه تموم شـ ـد عمـ ـر من بـود که حـ ـروم شد
☼ بـ ـرو دیـ ـگه مهـ ـربـ ـونـ ـم ولـ ـی باز بـ ـ لات بـ ـه جـ ـونم
☼ نــ ـمیخوام دلـ ـت بگیـ ـره گـ ـر چـ ـ ـه ایـ ـن دلم اسیـ ـره
☼ بـرو خوشبخت شی الهی آخـرش نشـ ـه سـ ـیـــ ـاهـ ـی
☼ بـرو منـ ـهم دیـ ـگه میـ ـرم راه تـ ــ ـازه ای مـ ـیـ ـگـ ـیـ ـرم
☼ دیـ ـگه رو گـ ـل نمیخـ ـندم راه قلـ ـبـ مـ ـو مـ ـیـ ـبـ ـنـ ـدم
☼ تـ ـ ـا که یـ ـک روزی بمیرم یـ ـه گـ ـوشه آروم بـ ـگـ ـیـ ـرم
اون زمون نیای تو پیـ ـشم نشی باز تـو قــوم و خیـ ـشم
صدای هلهله ی گلهای یـــــاس درون گلدان بلور را نم نمک می شنوم ...
از میان کاغذهای مچاله شده ی هدایا و رقص شمع های سوزان ، چهره ی خندانت به خوبی پیداست ...
تا می توانی در همین حالت بمان و بگو ســــــــیب !!!
_____________________________________
تقدیم به یک دوست ...
|
اموخته ام که زندگی دشوار است اما من از او سخت ترم
****************
خسته ام از حرف سکوت
خسته ام از هر واژه که با تنهایی همراه است
میخواهم نقطه بگذارم در پایان همه این جملات
شاید باز نتوانم اما من پر از فردایم
من مقلوب دیروز نخواهم شد
گوشه اتاق کز نخواهم کرد...وصف تنهایی را
من پر از فردایم..در افق فردایم...انتظار جایی ندارد...
من به دنبال اسمان خواهم بود...
به دنبال طلوع ها
به دنبال دری به سوی امید
آلبوم جدید و فوق العاده زیبای علی تکتا به نام
زمونه
ترانه سرایان : علی تکتا ، مهرداد حسینی ، بهنام صاحب کرم
تنظیم کنندگان : علی تکتا ، امیر حیدری ، فرشاد فارسی ، علی دیباج ، BastiStyle R.F
MP3 320
دانلود به صورت یکجا : Directlink
02- Kare Toe
03- Bi Marefat
04- Mashkook
05- Rade Ashkam
06- To Mehrabooni
07- Zamooneh
08- Delgiram Az To
09-Ahay Donya (Remix)
10- Yek Dar Sad
11- Raftam Az Yad
عکس بسیار شگفت انگیز و باور نکردنی !
حتما با دقت نوشته هاشو بخونید و کاری که گفته میشه رو انجام بدید تا باورتون بشه

نه اسمش عشقه نه علاقه نه حتی عادت حماقت محضه دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست موافقی که باید بدجنس باشی تا عاشقت باشن؟ خیانت کنی تا دیوونه ات باشن؟ دروغ بگی تا همیشه تو فکرت باشن؟ اگه ساده باشی اگه یک رنگ باشی اگه با وفا باشی همیشه تنهایی؟ درسته یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.... نظرتون چیه
تا از صدای نفس هایش لذت ببری
سخت است حرفهایی داشته باشی برای فریاد زدن اما نتوانی حتی زیر لب زمزمه کنی
سخت است خودت را اماده کنی ولی نتوانی حرف دلت را بگویی
سخت است حرفی داری و نمیتوانی بزنی...
از جمله مطالبی که در جزوه سی پلاس پلاس مورد بحث و بررسی قرار می گیرد می توان به موارد زیر اشاره نمود :
متغیر ها ، ثابت ها و تبدیل انواع
ساختار های تکرار و شرطی
آرایه ها (یک بعدی ، دو بعدی و سه بعدی)
مباحث مربوط به اشاره گر ها (اشاره گر ها و توابع ، اشاره گر ها و آرایه ها)
دستورات پیش پردازنده و ماکرو ها
ساختمان ها (Structures) ، یونیون ها (Union)
لیست های پیوندی
کار با انواع فایل ها
مباحث مربوط به OOP (برنامه نویسی شی گرا)
کلاس ها و اشیا (سازنده ها ، مخرب ها ، توابع و کلاس های دوست)
و ...
دانلود - Download Link
حجم :900 کیلوبایت
پسورد : www.yekmobile.com
يوم الله 22 بهمن ، روز پيروزي ملت ايران بر دشمنان اين سرزمين ، روز آغاز شكوفايي ايران اسلامي ، روز همبستگي امت اسلامي و روز دميده شدن روح تازه بر پيكره اسلام و مسلمانان بر همه ي ايراني ها و مسلمانان جهان مبارك باد .
توي راهپيمايي 22 بهمن جاي همه ي شهداي اين مرز و بوم رو خالي مي كنيم و بر پايداري بر راه امام راحل و شهداي انقلاب پاي مي فشاريم .
به اميد برپايي ابر قدرتي بزرگ و پرچمي بر افراشته بر تمام دنيا .
نمی دانــم
چــرا بیــن ایــن همــه ادم
پــیــله کــرده امــ
بــه تــو
شــاید فــقط با تــو
پــروانــه می شـــوم
یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.
وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریاد پسرش را صدا زد . پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر...
آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.
کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد.
پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ،سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:
این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند.
طنز دانشجویی
قانون پایستگی واحد :واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند
تقلب چیست؟یک سری اعمال ننگین در صورت این کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد نوع خاصي از هلو برو تو گلو
شب امتحان شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند شب ر ق ص و پایکوبی کلمات جزوه و کتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی و مرکزی دانشجو
دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان
دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیان شان پو
خانواده دانشجویان : بینوایان
انتخاب درس افتاده : زخم کهنه
اولین امتحان : جدال با سرنوشت
مراقبین امتحان : سایه عقاب
تقلب : عملیات سری
روز دریافت کارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بایکوت
اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم
دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد
آینده تحصیل کرده : دست فروش (البته اين برا رشته ما نيست اون يكي رشته ها رو ميگم(
رئیس دانشگاه : مرد نامرئی
استاد راهنما : گمشده
دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده
سرویس دانشگاه : اتوبوسی به سوی مرگ
کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان(به استثناي دانشگاههاي علوم پزشكي(
اتوماسيون تغذيه : آژانس شیشه ای
التماس برای نمره : اشک کوسه
سوار شدن به اتوبوس : یورش
ترم آخر : بوی خوش زندگی
تسویه حساب : خط پایان
عمر دانشجو : بر باد رفته
مسئول خوابگاه : کارآگاه گجت
پس از مدتها انتظار آلبوم ريميكس فوق العاده زيباي
.:: محسن چاوشي ::.
به نام غير مجاز
( با هنرمندي : مهدي ميلاني ،پدرام شيرازي ، Danial Dehaz . تهيه كننده : پيمان اميري )
دانلود با لینک مستقیم در ادامه مطلب

میان قلب من عشق تو پیداست
لبانت مثل گل خوشرنگ و زیباست
مشو غمگین اگر از هم جداییم
که بی رحمی همیشه کار دنیاست
تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط امين حبيبي
بیوگرافی امین حبیبی
امین حبیبی,متولد هجدهم آذر ماه ۱۳۶۱ . اهواز
وی فعالیت هنری خود را از سنین نوجوانی با تئاتر آغاز کرد و از همان زمان کم و بیش به آموختن موسیقی پرداخت . او از سال ۱۳۷۹ به طور جدی موسیقی را دنبال کرد و به نخواختن گیتار و آهنگسازی پرداخت . ار در سال ۱۳۸۴ به عنوان بازیگر وارد سازمان صدا و سیما شد و از آن طریق جایگاه خود را در بخش موسیقی این سازمان نیز پیدا کرد و شروع به ساختن کارهای مختلف برای رادیو و تلوزیون کرد . او تا امروز بیش از ۳۰ قطعه را برای صدا و سیما کار کرده است و به واسطه آنها جوایز مختلفی را در جشنواره های کشوری کسب نموده که از آن جمله می توتن به کسب دو مقام برتر کشوری در بخش خوانندگی و آهنگسازی برای نماهنگ های (پرواز درآتش) و (سابقون) و یک جایزه برتر کشوری در بخش موسیقی متن برای تله تئاتر (شیر و باد) اشاره نمود.
دانلود اهنگ های امین حبیبی+ بیوگرافی کامل در ادامه مطلب ...
تمامی آلبوم ها و آهنگ های اجرا شده توسط گروه پارت را می توانید از این قسمت دریافت کنید

برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه نمائید
روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد . از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد . روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد . تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند . به طور اتفاقی درب خانه ای را زد . دختر جوان و زیبائی در را باز کرد . پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد .
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد . پسر با طمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : « چقدر باید به شما بپردازم ؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی . مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد. » پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می کنم »
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد . پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد . هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید . بلافاصله بلند شد و بسرعت به طرف اطاق بیمار حرکت کرد . لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد . در اولین نگاه اورا شناخت .
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند . از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید .
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود . به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد . گوشه صورتحساب چیزی نوشت . آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود .
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت . مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد . سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد . چیزی توجه اش را جلب کرد . چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود . آهسته انرا خواند :
« بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است »
عنوان گیج بازی و تقلب در امتحان
ادامه مطلب رو هم حتما" ببینیدخدا وکیلی شما هم این کارا رو میکنید ؟؟