har 2 ye ma
درد دل ، دانلود ، عاشقانه ، خلاصه هر چی که بخوای... !!!

بگذار سرنوشت هر راهی را که می خواهد برود

ما راهمان جداست

بگذار این ابرها تا میتوانند ببارند

ما چترمان خداست

روی قلب خود می نویسم : دوستت دارم ، به امید همیشه با هم بودن

مطلب ارسالی: از طرف عرفان




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh


مثل تو ، همصدا با عشق هستم
تو که میدانی من تنها، عاشق تو هستم
چون روزی مثل تو بوده ام ، روزی در آرزوی داشتن تو بوده ام
حالا تو را دارم ، انگار که دنیا را دارم
میدانم تو نیز مثل من روزی آرزوی داشتن دنیا را داشتی
حالا تو زندگی منی و من دنیای تو
تمام احساسات عاشقانه ی من تقدیم به تو




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 

 

 اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

غافلگیر شدیم

چتر نداشتیم

خندیدیم

دویدیم

و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟

پیش‌بینی‌اش را کرده بودی

چتر آورده بودی

من غافلگیر شدم

سعی می‌کردی من خیس نشوم

و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟

گفتی سرت درد میکند

حوصله نداشتی سرما بخوری

چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی

و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟

به خاطر داری؟

که با یک چتر اضافه آمدی

و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.

تنها برو!

دکتر علی شریعتی

 




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 


 


می شمارم

روزهای تقویم اتاقم را خط می زنم

هر از گاهی هم شیطنت میکنم

عقربه های ساعت دیواری را جلو می برم تا شاید زمان زودتر بگذرد و..

تقویمم دیگر به سیاهی میزند

ساعت دیواری هم از کار افتاده

و من هنوز عاشقانه می شمارم و خط میزنم و شیطنت می کنم...

هنوز هم منتظرم به امید آنکه لحظه ها بگذرند و 

بالاخره برسم به روزی که دوباره چشمهایت را همانقدر عاشق

دستانت را همانقدر مشتاق

وجودت را همانقدر دوست داشتنی ببینم

و فراموش کنم آنچه را که بر من گذشت...

تقدیم به بهترینم...




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh


 

یادم می آید گفته بودی :

ساده و کوتاه نویسی را دوست داری،

ساده و کوتاه

فقط دو کلمه:

برگرد  ،  دلتنگم...




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 

 

 

 

عشق مي بارد
بيا بدويم در باران
تو تا...
ته كوچه هاي دلم
من تا...

زير رنگين كمان چشمانت




تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh
واما سفر...

کلمه ای که دلم را به انعکاس لبخندت پیوند میدهد٬

آنچنان که وقتی در آئینه مینگرم نمیدانم که این منم یا تو.

به من نگاه کن....
 
ردپای نگاهت بر نگاهم جا مانده است٬

دلتنگ دوری ام٬

چشم به راه آمدنت دارم٬

بگذار بار دیگر از چشمانت بیاویزم٬


دلم را ببر تا افول هراس٬

تا دیدار ترانه های احساس ٬

بگذار سوره های عشق بر من وحی شود٬

ثانیه به ثانیه به سماع آیم شكر این مستانگی را

و لحظه ای بیاسایم بر امواج بیکران مهربانی ات .

راستی٬

" ای اهورایی ترین احساس در دلم "

با من و دل میمانی ؟!


سفری از "من" تا "تو"

سفر به سلامت ....



تاریخ: شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

ذل زده به جاده ی نگرانی

 

چشمان منتظر پنجره هم

ازنیامدنت٬ خیس شد باز

باران است که می بارد

مه است که گرفته

...دلم بی چاره چه بچگانه این پنجره را دلداری میدهد...




تاریخ: شنبه 4 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh




تاریخ: جمعه 4 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 

همیشه انقدر ساده نرو لااقل نگاهی به پشت سرت کن  

شاید کسی پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد می زند ....

و تو هرگز او را ندیده ای .....

 




تاریخ: جمعه 4 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

در روزگاران قدیم بانوى خردمندى كه به تنهایی و پیاده سفر می كرد در عبور از كوهستان سنگ گرانقیمتی را پیدا كرد.
روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود. آن بانوى خردمند كیف خود را باز كرد و مقداری غذا به او داد ولی آن مسافر سنگ گرانقیمتى را در كیف بانوى خردمند دید و از او خواست تا آن را به او بدهد و بانوى خردمند بدون درنگ سنگ باارزش را به او داد.
مرد مسافر به سرعت از آنجا دور شد و از شانس خوب خود بسیار شادمان گشت.
او می دانست آن سنگ آنقدر ارزش دارد كه می تواند تا آخر عمر با خیال راحت زندگی بی دردسر و پرنعمتی را داشته باشد.
چند روزی گذشت ولی طمع مرد او را راحت نمی گذاشت و مرتب با خود می گفت اگر او چنین سنگ باارزشی را به این سادگی به من داد پس اگر از او می خواستم بیش از این به من می داد.
بنابراین مرد بازگشت و با سختی فراوان آن بانو را پیدا كرد و سنگ گرانقیمت را به او بازگرداند و به او گفت: من خیلی فكر كردم و می دانم كه این سنگ چقدر ارزش دارد اما من او را به تو باز می گردانم به این امید كه چیزی به من بدهی كه از این سنگ باارزشتر باشد.
بانوى خردمند گفت: از من چه می خواهی؟ مرد گفت: همان چیزی كه باعث شد به این راحتی از این همه ثروت چشم پوشی كنی!
زن پاسخ داد: قناعت. به همین دلیل است كه می گویند افراد، ثروتمند و یا فقیرند به خاطر آنچه هستند نه آنچه دارند.
ما با آنچه بدست می آوریم زندگی می كنیم و با آنچه می بخشیم یك زندگی می سازیم,,,.




تاریخ: جمعه 4 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh


هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ...
هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !
با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند !
مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟!
هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ...
چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟!

هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند...




تاریخ: جمعه 3 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

دو روز مانده به پایان جهان‏،‏ تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است.
تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی . نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد. به پروپای فرشته ها و انسان پیچید‏،خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت ، خدا سکوت کرد.
دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم ‏ اما یک روز دیگر هم رفت. تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی. تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن.

لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز با یک روز چه کار می توان کرد

خدا گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند‏، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد‏، هزار سال هم به کارش نمی آید. و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن.
او مات و مبهموت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند‏، می ترسید راه برود‏ ، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد
بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم‏ نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد. بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم.
آن وقت شروع به دویدن کرد. زندگی را به سر و روی اش پاشید. زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود . می تواند بال بزند. می تواند پا روی خوشید بگذارد. می تواند

او در آن یک روز، آسمان خراشی بنا نکرد. زمینی را مالک نشد. مقامی را به دست نیاورد اما

اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید. روی چمن خوابید. کفش دوزکی را تماشا کرد. سرش را بالا گرفت و ابر ها را دید و به آنها که او را نمی شناختند‏ سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.
او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد‏. لذت برد و سرشار شد و بخشید‏ عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او همان یک روز زندگی کرد ، اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند ‏ امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیسته بود!




تاریخ: پنج شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

پیامک نوروز

در هنگام ورود میهمان نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید. اتفاق خاصی نیفتاده است!! این شتری است که گهگاه به هر خانه ای ممکن است سر بزند!!
در مرحله اول شرمنده کردن میهمان یا ایجاد این حس در آن ها که گویا بد موقع مزاحم شده اند می تواند بسیار مفید باشد .مثلا بگوییم : اع اتفاقا” پیش پای شما ما هم می خواستیم بریم بیرون فلان جا !! ولی اشکالی نداره حالا بعدا” میریم!! حالا بفرمایین توو!! دم در بده!

می توانیم به بهانه ی این که قراراست به زودی میهمانی برایمان بیاید که بسیار رودر بایستی داریم باهاش و این که خانه کثیف است ، جارو برقی را روشن نموده و بیفتیم به جون منزل!




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh
نایت اسکین

كاش احساس شبنم را درك ميكردي و با دستان

بي احساست خواب نيلو فر را بر هم نميزدي

كاش مي فهميدي كه پرنده وجودم آشیانه ای دارد به وسعت تو

كاش ميدانستي رنگ برگ ها سبز است يا زرد

كاش آتش گرم عشق ميشدي و تنم را از

سرماي غم وتنهايي حفظ ميكردي

اما افسوس تو پنداشتي كه من هیچم،ولي

نخواستي بداني كه این هیچ هم حرفهايي براي گفتن دارد...




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید


بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید


تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید


البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید


میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید


گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید


موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید


هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید


در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید


گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید


ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید


لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید


البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید


حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید


کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید


در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

چیزی که همیشه کنارمون از روز اول تا اخرین قطره وجودمون هست خداست...
خدایا تو همیشه هستی سال 90 تموم شد و امام زمان نیومد خدایا خدا کنه عیدی امسالمون امام زمانمون باشه
خدایا تو همیشه با مایی همه چی هم تموم بشه تو باز با مایی اما من همیشه غافلم و دورم اگه امام زمانمون را بدی حتما به ما کمک میکنه اگه اون بیاد به ما درس میده درس عاشق بودن درس معرفت درس دوست داشتن خدایا من نمیدونم چطور باید دوست داشته باشم اما عزیزمون امام ما اگه بیاد حتما یادمون  میده اون خودش یه قطره ازه تو هست خدایا عیدی مارو بده خدایا من خیلی رو سیاهم بزار امام زمان بیادش شاید روم نشه نگاش کنم اما اون حتما نگام میکنه با یه نگاهش همه سیاهی من از بین میره خدا نمیخوام سرت منت بزارم اما هرچی گفتی تا اونجایی که تونستم گفتم چشم گفتی با هرکی درد دل نکن نکردم همشو تو دلم پیش خودت گذاشتم خدایا دیگه
هیچی نمیگم ولی تو منو آرومم کن . . .!

به انتظار فرج اقامون امام زمان...




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 

این همه زیبایی و سرزندگی و تازگی از زلال چشمه دامنتو می جوشد این روح خسته را هر چه کهنگی داشت به نوید آمدنت به تازگی نشاندمش هر چند سخت اما من این روح ناراضی و عبوس را به تازگی نشاندمش. بهار تو با همه ی زیبایی هایش می آید اما در بین ما کم و کاست بسیار است ما کم داریم از والامنش های انسانیت ،ما چنین گلستان هایی را کم داریم می دانم که به خود می بالی که رقیبی نداری اما بگذار به تو بگویم که اگر مانده بودند آن شرشار گلستان های همت و غیرت‌ ، تو جرأت خود نمایی نمی کردی آن ها که همه را بارور به درک ایستادگی کردند آنها که رفتنشان مهریست بر ارزش والای زندگی عزمتند، رفتنشان چه تلخ بود بر ایمان و تلخ تر اینکه آنها همه با لبخند می رفتند و روح بسیارمان حقارتش را به چشم می دید و از خود بیزاری می شد از این همه دنیا دوستی دنیا طلبی ، ریاست طلبی ، ما کجا آنها کجا …

بهار تو با وجود همه می آید نرم،زیبا،آرام




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

سلام به همگی

از این که یه ماه نتونستم آپ کنم معذرت می خوام

آخه یه اتفاق مهم برام پیش اومده به همین دلیل نتونستم بیام

اگه خدا بخواد از این به بعد همیشه آپ می کنم...

در ضمن عید نوروز رو هم به همگی تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشین...

اینم سبزه عید تقدیم به همه دوستای گلم




تاریخ: چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط suorosh

خدایا!

ای که به تو بی نیاز شوند و از تو بی نیاز نباشند،
به تو رو آورند و از تو رو بر نتابند،
از سر شور و شوق،آهنگ تو کرده ام
و با دلی مطمئن،
به تو امید بسته ام

تمنای من از تو هر چند زیاده باشد،
در برابر غنای تو ناچیز و اندک است،
که دست عطایت از هر دستی گشاده تر و برتر است... 




تاریخ: دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh

فکر کنم خبر داغ اومدن گوگل ۱ پلاس رو همتون شنیدید , دوستان زیادی دنبال آموزش اضافه کردن این دکمه به کنار صفحه بودند که امروز تصمیم گرفتم آموزش کاملش رو بزارم . نتیجه نهایی این آموزش نمونه اش در صفحه انجمن های همین سایت می باشد . خوب اگه مایل هستید هر چه سریع تر اون رو به سایت یا وبلاگتون اضافه کنید و از سایر دوستان عقب نمونید به ادامه مطلب مراجعه نمایید .

آموزش اضافه کردن دکمه Google+1 در وبلاگ

آموزش در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh

کاریکاتور

 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh

دخترها در مدارس چیکار میکنند؟!!


اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجره کلاس ما رو داشتند!

دخترها در مدارس چیکار میکنند ؟!! + عکس - www.taknaz.ir

خوب بعد از این همه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟

دخترها در مدارس چیکار میکنند ؟!! + عکس - www.taknaz.ir

اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میشند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است...
دخترها در مدارس چیکار میکنند ؟!! + عکس - www.taknaz.ir




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh

 


 

«و تو اي خواهر ديني ام: چادر سياهي كه تو را احاطه كرده است ازخون سرخ من كوبنده تر است.»

(شهيد عبدالله محمودي)

«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، كه شماييد كه دشمن را با چادرسياهتان و تقوايتان مي كشيد.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مي بيني و دشمن تو را نمي بيند.»

(سردار شهيد رحيم آنجفي)

«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.»

(شهيد محمد كريم غفراني)

«خواهرم: از بي حجابي است اگر عمر گل كم است نهفته باش و هميشه گل باش.»

(شهيد حميد رضا نظام)

«از تمامي خواهرانم مي خواهم كه حجاب اين لباس رزم را حافظ باشند.»

(شهيد سيد محمد تقي ميرغفوريان )

«خواهرم: هم چون زينب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت كن.»

(طلبه شهيد محمد جواد نوبختي )

«يك دختر نجيب بايد باحجاب باشد.»

(شهيد صادق مهدي پور)

«خواهرم: حجاب تو مشت محكمي بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مي زند.»

(شهيد بهرام يادگاري)

«تو اي خواهرم... حجاب تو كوبنده تر از خون سرخ من است.»

(شهيدابوالفضل سنگ تراشان)

«به پهلوي شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مي دهم كه، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعايت كنيد.»

(شهيد حميد رستمي)

«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان:بي اعتنايي شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»

(شهيد علي اصغر پور فرح آبادي)

«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوي معنويت و صفا مي كشاند.»

(شهيد علي رضائيان)

«از خواهران گرامي خواهشمندم كه حجاب خود را حفظ كنند، زيرا كه حجاب خون بهاي شهيدان است.»

(شهيد علي روحي نجفي)

«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداكاري شما رشد پيدا كردم.»

(شهيد غلامرضا عسگري)

«اي خواهرم: قبل از هر چيز استعمار از سياهي چادر تو مي ترسد تاسرخي خون من.»

(شهيد محمد حسن جعفرزاده)

«خواهرم: زينب گونه حجابت را كه كوبنده تر از خون من است حفظ كن.»

(شهيد محمد علي فرزانه)

« خواهران ما در حالي كه چادر خود را محكم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زينب حفظ مي كنند... هدف دار در جامعه حاضرشده اند.»

(رييس جمهور شهيد محمد علي رجايي)

 

 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh
ارسال توسط suorosh

 

 

همانطور كه از آيات قرآن و روايات اهل بيت در مورد لزوم حفظ حجاب و پوشش استفاده نموديم، در اين بخش به رواياتي اشاره خواهيم كرد كه بيانگر عواقب اخروي و جزاي بي حجابي است :
 
مولا علي (ع) مي فرمايند : من و فاطمه(س) به محضر مبارك رسول خدا (ص) مشرف شديم و او را در حالي كه شديدا گريه ميكرد مشاهده نموديم به او گفتم : پدر و مادرم به فدايت ، چه چيزي شما را به گريه واداشته است ؟ حضرت فرمود : اي علي در شب معراج كه به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شديد ديدم به طوري كه آنها را نشناختم . از همين رو براي آنچه از شدت عذاب آنها ديدم گريان هستم بعد فرمود :

1-زني را ديدم كه او را به موهايش آويزان كرده بودند ، و مغز سرش مي جوشيد.
2-زني را ديدم كه به زبانش آويزان بود ، و حميم در حلق او مي ريختند.
3-زني را ديدم كه گوشت بدنش را مي خورد و آتش از زير آن زبانه مي كشيد.
4-زني را ديدم كه دو پايش به دستهايش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.
5-زني را ديدم كه به دو پستانش آويزان شده بود.
6-زني را ديدم كر و كور و لال ، در حالي كه در تابوتي از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج ميشد و بدن او به صورت جذام و برص مي بود.
7-زني را ديدم كه به دو پايش آويزان كرده اند ، در حالي كه در تنوري از آتش بود.
8-زني را ديدم كه گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسيله قيچيهائي از آتش جدا مي كردند.
9-زني را ديدم كه صورت و دستهايش آتش گرفته ، در حالي كه روده هايش را ميخورد.
10-زني را ديدم كه سرش سر خوك و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.
11-زني ديدم به صورت سگ كه آتش از عقب او خارج ميشد و ملائكه با گرز آهنين از آتش بر سر و بدنش مي كوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو كه اين زنان عمل و روششان چه بود كه خداوند چنين عذابي را براي آنان مقرر فرموده است ؟
رسول خدا (ص) فرمود :
آن زني كه او را به موهايش آويزان كرده بودند ، براي اين بود كه موهايش را از مردان نامحرم نمي پوشانيد.
آن زني كه به زبانش آويزان بود ، براي اين بود كه شوهرش را با زبانش اذيت ميكرد.
اما آن زني كه گوشت بدنش را مي خورد ، بدنش را براي مردم زينت ميكرد.
آن زني كه به پاهايش آويزان بود براي اينكه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج ميشد.
اما آن زني كه به دو پستانش آويزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داري ميكرد.
آن زني كه پاهايش به دستهايش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، براي اينكه از آبي كه نجس و آلوده بود براي وضوء و شست وشوي استفاده مي كرده و رعايت پاكي و نجسي را نمي نموده است. و همچنين با لباس نجس و كثيف بوده و پس از جنابت و حيض غسل انجام نمي كرد و در نمازش سستي ميكرد.
اما آن زني كه كر و لال بود از راه زنا بچه دار ميشد و به شوهرش نسبت مي داد.
آن زني كه صورت و بدنش را با قيچي جدا مي كردند ، خود را بر مردان عرضه ميكرد.
اما آن زني كه صورت و بدنش مي سوخت ، در حالي كه روده هايش را مي خورد براي اينكه واسطه عمل منافي عفت بود.
آن زني كه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ بود سخن چين و دروغگو بود.
آن زني كه بصورت سگ بود به خاطر آنكه در دنيا آوازه خوان و حسود بود.
آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : واي بر زني كه شوهرش را ناراحت كند ، و سعادتمند آن زني است كه شوهرش از او راضي باشد.
پس خواهر من حجاب محدودیت نیست مصونیت از چشمان گناه آلود است
 
 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:حجاب"," شب معراج "," آتش جهنم,
ارسال توسط suorosh

خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد؛

خوشبخت کسیــ است که با مشکلاتش، مشکلـی ندارد!


 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده‌ای را در آن یافته باشی
هیچ‌کس اینجا گم نمی‌شود
آدم‌ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدانشان را می‌بندند و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی درغبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی‌رحم‌ترین‌شان در برف
آنچه بر جا می‌ماند
رد پایی‌ست و خاطره‌ای که هر ازگاه
پس میزند مثل نسیم
پرده‌های اتاقت را !!!

*** 

زندگی هنر نقاشی کردن است بدون استفاده از پاک کن سعی کن همیشه طوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی نیازی به پاک کن نداشته باشی

**** 

آرزویی بکن ... گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه.. ارزویی بکن ...
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد



تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh

اما کاربردهای اصلی خندانک های یاهو مسنجر
 
۱-وضعیت کلی کاربران اینترنتی ایران با توجه به کیفیت و سرعت اینترنت=[تصویر:  46.gif]
۲-وضعیت کاربران ایرانی شاکی از کندی اینترنت در زمانهای خاص و فیلترینگ فله ای!=[تصویر:  102.gif]
۳-وقتی بلاگری میخواهد وارد بلاگ خودش بشود و می بیند فیلتر شده است!=[تصویر:  109.gif]
۴-وضعیت کاربران ایرانی وقتی موفق به عبور از فیلتر (زبانم لال!) می شوند!=[تصویر:  19.gif]
۵-وقتی منتظر رسیدن ساعت دانلود رایگان هستند=[تصویر:  37.gif]
۶-وقتی یک نرم افزار ۱۰۰۰ دلاری را کرک میکند و مورد استفاده رایگان قرار می دهند=[تصویر:  pirate_2.gif]
۷-وقتی همینجوری کاملاً اتفاقی به یک مطلب بالای ۱۸ سال برخورد می کنند!=[تصویر:  38.gif]
۸-وقتی همزمان دارند با چند نفر چت میکنند=[تصویر:  100.gif]
۹-وقتی سرعت اینترنت را در بلاد کفر می بینند!=[تصویر:  35.gif]
۱۰-وقتی کتابهای درسی را باز میکند=[تصویر:  28.gif]
۱۱-کسری از ثانیه بعد از بستن کتاب و ورود به فیسبوک=[تصویر:  5.gif]
۱۲-وقتی مزخرفات پ نه پ دیگران را میخواند و خودش هم چند پ نه پ سر هم می کند=[تصویر:  4.gif]
۱۳-وقتی یک پ نه پ خطرناک و سیاسی می بینند!=[تصویر:  32.gif]
۱۴-وقتی در حال بازدید از سایتهای همیشگی خود هستند و مادرشان و یا بدتر همسرشان از راه میرسد!=[تصویر:  42.gif]
۱۵-وقتی توجیهات صد من یک غاز مسئولان در مورد برخورد لنگر کشتی و جویدن فیبر نوری توسط کوسه ها را می شنوند!=[تصویر:  23.gif]
۱۶-وقتی یک فایل سنگین را با سرعت زپرتی دانلود می کنند=[تصویر:  29.gif]
۱۷-وقتی پاسخ مسئولان محترم را در نهایت احترام می دهند!=[تصویر:  47.gif]
۱۸-وقتی وی پی ان و فیلترشکن مجانی پیدا می کنند!=[تصویر:  48.gif]
۱۹-وقتی موقتاً سیستم فیلرینگ از کار می افتد و همه سایتها در دسترس هستند=[تصویر:  69.gif]
۲۰-وقتی در اینترنت با یک دختر که عکس یاهوی زیبایی دارد آشنا می شوند=[تصویر:  8.gif]
۲۱-وقتی عاشق می شوند و از زندگی و درس و همه چیز می افتند!=[تصویر:  105.gif]
۲۲-وقتی فکر کردن همینجوری دارند تریپ لاو می ترکونند!=[تصویر:  6.gif]
۲۳-وقتی دارند امکانات و موفقیتهای خودشان را صادقانه توضیح میدهند!=[تصویر:  44.gif]
۲۴-وقتی شکست عشقی میخورند!=[تصویر:  12.gif]
۲۵-وقتی میفهمند که آن دختر در یاهو مسنجر در واقع پسر عمه خودش بوده است!=[تصویر:  14.gif]
(تازه کلی شارژ ایرانسل و …هم واسش خریده بوده!!!)
۲۶-وقتی شایعه ملی شدن اینترنت را می شنود!=[تصویر:  40.gif]
۲۷-وقتی خبر شیرین ملی شدن اینترنت به گوشش میرسد!=[تصویر:  13.gif]
۲۸-وقتی به اینترنت ملی ابراز علاقه می کند=[تصویر:  112.gif]
۲۹-وقتی پیشنهاد استفاده از تبیان به جای فیسبوک میرسد!=[تصویر:  31.gif]
۳۰-وقتی یک ایمیل یا اس ام اس اشتباهی برای کسی ارسال می شود و خیلی هم خفن است!=[تصویر:  114.gif]
۳۱-وقتی آنقدر علاف بوده اند که تا اینجای نوشته را خوانده اند!=[تصویر:  15.gif]
 

 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:خندانک های یاهو "," هر دی ما,
ارسال توسط suorosh


 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط suorosh
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 17364
تعداد مطالب : 172
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

كد تغيير شكل موس

مرجع کد آهنگ